
مـטּ چیز زیآدی از دست ندآدم بآ بی تو بودن...!
ڪمے دلم شڪست...شب ها گریـﮧ کردم...یآدگارش سردردِ هرشبم شد...
یڪم از آرام زندگے ڪردن فآصلـﮧ گرفتم...
چیز زیادے نشد...
بآور ڪـטּ...!
تو بیشتر از مـטּ بآختے...
تو عآشق ترین قلب دنیآ رآ بآختے...
از کارم پشیمونم ای کاش اینجور نمی شد ای کاش .......
تنهای تنهام ولی چه می شه کرد فقط می گذرونم
...................
soroush
چهارشنبه 21 مرداد 1394 ساعت 21:59
وی خدا داداش بخدا شمارتو گم کردم دوباره برام بفرس زنگ بزنم چی بگم بگم از کجام وی خدا چه استرسی منو بگیره
استرس چرا ؟؟
تا حالا کم سوتی ندادی پیشم اینم سر اوناا
خصوصی وبت دادم شماره رو
پسرک تخس زندگی اروم خود آدم میسازه هم روز های بد و ...
مطالبت با اینکه خیلی غمگین بود ولی خوب بود
به وبم سر بزنید وبم خوشحال میشه